شاعرونه ------ بهترین اشعار زیبا ( قلبی که بی صدا شکست )

شاعرونه -اشعار غمگین- عاشقانه کانال تلگرام » asheghaneh0101@

شاعرونه ------ بهترین اشعار زیبا ( قلبی که بی صدا شکست )

شاعرونه -اشعار غمگین- عاشقانه کانال تلگرام » asheghaneh0101@

اشعار ادیب الممالک فراهانی

چون پیمان شکن یار همسایه دید
کسی را به او نیست گفت و شنید
ز پیمان عهد کهن دست شست
سوی انگلیس آمد از در نخست
بدو گفت ایرانیان مرده اند
و گر مرده نی سخت افسرده اند...
زبونند و شوریده و نانورد
نه ساز سلیح و نه مرد نبرد(ص 703)
در دنباله همین شعر، ادیب دلایل انعقاد قرارداد را از زبان روس برای انگلیس بازگو می کند. انگلیس موقعیّت داخلی ایران را مناسب عقد چنین قراردادی می بیند و پیمان منعقد می شود:
چو روس این سخن گفت بر انگلیس
بگفتش هلا زود پیمان نویس
که با هم نجوییم راه دویی
نرانیم گفت از منی و تویی
به زودی کنیم این زمین را دو بهر
زدشت و که و رود و رستاق و شهر
که ایرانیان خسته اند از دو کار
یکی از نهیب و دوم از فشار
به زودی خورند از دم ما فریب
فریب ار نشد راند باید نهیب...(ص 704)
هنگامی که قرارداد منعقد می شود، اولتیماتوم روس به ایران با تجاوزات در مرزهای شمالی ایران آغاز می شود:
چو همراز شد روس با انگلیس
همانند خوالیگر و کاسه لیس
ببستند پیمان مهر استوار
که با هم نباشند زنهار خوار
نخست از در کینه روس دژم
به پیمان ایرانیان زد قلم...(ص 705)
هم زمان انگلیس نیز از مرزهای جنوبی وارد ایران می شود:
به هر شهر لشکر کشید انگلیس
به تاراج ده یار شد با رئیس
به هم چشمی هم سپهدار روس
به تسخیر ری کوفت ناگاه کوس
همی خواست ما را از این بوم و بر
براند چو چین از در کاشغر
ازیرا که مان بی زر و زور دید
تنی چند خسبیده در گور دید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد