شاعرونه ------ بهترین اشعار زیبا ( قلبی که بی صدا شکست )

شاعرونه -اشعار غمگین- عاشقانه کانال تلگرام » asheghaneh0101@

شاعرونه ------ بهترین اشعار زیبا ( قلبی که بی صدا شکست )

شاعرونه -اشعار غمگین- عاشقانه کانال تلگرام » asheghaneh0101@

شعر عشق ماندنی از حمید مصدق

      

این عشق ماندنی 


این
شعر بودنی 


این لحظه‌های با تو نشستن 


سرودنی‌ست 

این لحظه های ناب 


در لحظه‌های بی خودی و مستی 


شعر بلند حافظ تو 


شنودنی‌ست 

این سر نه مست باده 


این سر که مست 


مست دو چشم سیاه توست 


اینک به خاک پای تو می‌سایم 


کاین سر به خاک پای تو با شوق 


ستودنی‌ست 

تنها تو را ستودم 


آن سان ستودمت که بدانند مردمان 


محبوب من به سان خدایان 


ستودنی‌ست 

من پاکباز عاشقم 


از عاشقان تو 


با
مرگ آزمای 


با مرگ … 


اگر که شیوه تو 


آزمودنی‌ست 

این تیره روزگار در پرده غبار  


دلم را فرو گرفت 


تنها به خنده 


یا به شکر خنده‌های تو 


گرد و غبار از
دل تنگم 


زدودنی‌ست

در روزگار هر که ندزدید مفت باخت 


من نیز می‌ربایم 


اما چه؟ 


بوسه، بوسه از آن لب 


ربودنی‌ست 

تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود 


غیر از تو 


هر که بود هر آنچه نمود نیست 


بگشای در به روی من و عهد عشق بند

 
کاین عهد بستنی 


این در گشودنی ست 

این شعر خواندنی 


این شعر ماندنی 


این شور بودنی 


این لحظه‌های پرشور 


این لحظه‌های ناب 


این لحظه‌های با تو نشستن 


سرودنی‌ست 

                                                      حمید مصدق

شعر آغاز دوست داشتن از فروغ فرخزاد

آغاز دوست داشتن

امشب از آسمان دیده‌ی تو 
روی شعرم ستاره می‌بارد 
در زمستان دشت کاغذها 
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد 

شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم 
شرمگین از شیار خواهش‌ها 
پیکرش را دوباره می‌سوزد 
عطش جاودان آتش‌ها 

آری آغاز دوست داشتن است 
گرچه پایان راه ناپیداست 
من به پایان دگر نیندیشم 
که همین دوست داشتن زیباست 

شب پر از قطره‌های الماس است 
از سیاهی چرا هراسیدن 
آنچه از شب به جای می‌ماند 
عطر سکرآور گل یاس است 

آه بگذار گم شوم در تو 
کس نیابد دگر نشانه‌ی من 
روح سوزان و آه مرطوبت 
بوزد بر تن ترانه من 

آه بگذار زین دریچه باز 
خفته بر بال گرم رویاها 
همره روزها سفر گیرم 
بگریزم ز مرز دنیاها 

دانی از زندگی چه می‌خواهم 
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو 
زندگی گر هزار باره بود 
بار دیگر تو.. بار دیگر تو 

آنچه در من نهفته دریایی ست 
کی توان نهفتنم باشد 
با تو زین سهمگین طوفان 
کاش یارای گفتنم باشد 

بس که لبریزم از تو می‌خواهم 
بروم در میان صحراها 
سر بسایم به سنگ کوهستان 
تن بکوبم به موج دریاها 

بس که لبریزم از تو می‌خواهم 
چون غباری ز خود فرو ریزم 
زیر پای تو سر نهم آرام 
به سبک سایه به تو آویزم 

آری آغاز دوست داشتن است 
گرچه پایان راه نا پیداست 
من به پایان دگر نیندیشم 
که همین دوست داشتن زیباست 

                                                                     فروغ فرخزاد