ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای چرخ از کمان تو تیری رها نشد
که آزاده ای نشان خدنگ بلا نشد
دور تو بر خلاف مراد است، ای دریغ
بس کام ناروا شده، کامت روا نشد
از بولبشر گرفته بگو تا به مصطفی
آن کیست کز تو خسته تیغ جفا نشد؟
آدم نشد جدا ز تو از گلشن بهشت؟
یا حمزه از تو خسته زخم عنا نشد؟
نشکافت از تو تارک حیدر، ز کین تیغ؟
یا درد دل حواله ی خیرالنسا نشد؟
ای طشت واژگون مگر از حیله های تو
در طشت، پاره آن جگر مجتبی نشد؟
با این همه تطاول و با این همه جفا
ظلمی بسان واقعه ی کربلا نشد
کاری نکرده ای که توان بازگفتنش
ور بازگویمت، نتوانی شنفتنش