ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد | |||||
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخپی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد | |||||
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد | |||||
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد | |||||
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند | |||||
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست | |||||
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
| |||||
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد | |||||
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد حضرت حافظ
|